حاجیه ایران خواره اردکانی معروف به ملا ایران یکی از ملاهای صاحب مکتبخانه در میبد زمانی نه چندان دور با سواد کردن دختران و پسران شهر و آموزش قرائت قرآن برای آنها را برعهده داشت.
مکتبخانه ها تا ۲ دهه قبل به عنوان مدرسه های سازمان نیافته در شهرهای و روستاهای ایاران از جمله استان یزد دایر بودند و کودکان از حدود پنج سالگی قران خوانی را با رفتن به مکتب خانهها یاد میگرفتند.
مکتب خانهها به ویژه به روی دختران هر محله به ویژه در زمانی که دختران اجازه مدرسه رفتن نداشتند ، باز بود.
حاجیه ایران خواره اردکانی معروف به ملا ایران متولد ۱۳۲۱ است ، زمانی که خودش پنج ساله بود که توسط خانوادهاش به ملا فرستاده شد و نزد سه ملا رفت و آخرین ملایی که رفت قرآن خواندن و هیجی قرآن را یاد گرفت و زمانی که ۱۴ سال سن داشت ، خودش ملا بود و به بچه ها قرآن خواندن را یاد می داد و بعد از ازدواج نیز در منزلش واقع در محله بشنیغان میبد مکتبخانه دایر کرد.
مکتبخانه حاجیه ملا ایران خواره در محل زندگی او واقع در خیابان امام میبد جنب سه راه هفت تیر به روی دختران و پسران و بانوان محل باز بود و هم اکنون نیز منزل وی همان مکان است.
همراه با ابوذر شکوهی یکی از فعالان صنعت میبد و از شاگردان ملا ایران و همچنین انسیه طاهره آقایی از فعالان عرصه علم و هنر شهرستان راهی منزل حاجیه ایران خواره اردکانی معروف به ملا ایران شدیم تا هم جویای احوال وی شویم و هم با انجام یک گفتگو با وی یادی از زمانهای نه چندان دور کنیم.
ملا ایران با شرح زندگی خوش گفت: ۱۷ ساله بودم که ازدواج کردم و در میبد ساکن شدم ، مدتی که گذشت به پیشنهاد یکی از همسایه ها سه ماه تعطیلی تابستان را در مدرسه به بچه ها قرآن یاد می دادم و بعد از آن بچهها صبح ها به خانهام میآمدند و قرآن خوانی را به آنها یاد میدادم ، بعد از ظهرها هم بچههای دبیرستانی هیجی کردن را یاد می گرفتند.
وی اضافه کرد: البته هیجی خوانی برای بچه ها مشکل بود و می گفتند ما فقط را قرآن خواندن را یاد می گیریم ، بعد از ظهرها دخترانی که دبیرستان میرفتند برای آموختن چگونگی هیجی کردن قرآن میآمدند.
وی افزود: گاهی بازرس از اداره برای دیدن نحوه آموزش دادن من به بچهها به مکتب خانه وی میآمد که با توجه به نحوه آموزش ، حفظ سوره والفجر توسط یکی از بچه ها و برنده شدن او در مسابقه و مرتب بودن مکتب خانه به مشهد مقدس اعزام شدم.
وی تعداد بچههایی که نزدش قرآن یاد میگرفتند را در تابستان ۳۰ نفر و در فصل زمستان و زمان مدرسه رفتن بچه ها ۱۵ نفر برشمرد و اظهار کرد: بچه ها از سن قبل از مدرسه به ملا می آمدند و بستگی به علاقه ای داشتند تا ۶ ماه و بعضی نیز تا زمان مدرسه رفتن نیز ادامه میدادند تا در قرائت قرآن را کامل کنند.
شروع آموزش قرآن خوانی به بچهها
ملاایران شروع قرآن خوانی بچه ها را از آیه «هو الفتاح العلیم» بیان کرد و ادامه داد: زمانی که حروف را یاد میگرفتند ، اول جزء ۳۰ و بعد جزء های دیگر را تا سوره «یس» میخواندند ، سوره «یس» را که تمام میکردند خواندن سوره بقره را شروع میکردیم و در این زمان دیگر خواندن قرآن برای آنها سخت نبود و می آمدند تا قرآن را ختم کنند.
وی با بیان چگونگی جایزه دادن به بچهها گفت: وقتی به سوره «عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ» میرسیدند نقل میآوردند و نقل بر سر بچه ها که سوره نبأ می خواندند ، میریختم و بعد دور بچهها میگشتم و با دادن نقل به آنها دهنشان را شیرین میکردم.
ملا ایران از اینکه هم اکنون گاهی شاگردان قدیمی خود میبیند و آوازه موفقیت آنها را می شنود اظهار خوشنودی می کند.
وی از یکی از شاگردانش تعریف کرد که دانشگاه رفته است و مدتی پیش زمانی به همراه خواهر و بچه های دایی و عمویش به دیدنش آمدند و از او که پایش شکسته بود و در بستر بیماری بود ، احوالپرسی و عیادت کردند.
او از زمانهای گذشته که شاگردانش صبح زود در خانه اش را به صدا در میآوردند و او پای آنها می نشست و دور هم قرآن می خواندند و اکنون آن زمانها برای او خاطره ای خوش است ، سخن گفت و برای شاگردانش آرزوی زندگی خوش و با خیر و برکت و داشتن بخت و اقبال خوب در زندگی کرد و از آنها نیز خواست برایش دعا کنند.
ملاایران همچنین از دورهمیهای بانوان و قرآن خوانی و پخت و پز شولی در خانه همسایهها هم یاد کرد و به جلسات قرآن خوانی و دورهمی بانوان محل اشاره کرد که اکنون نیز گاهی در این جلسات شرکت می کند.
بوسیدن چادر ملا توسط شاگردش ابوذر شکوهی و گرفتن تصاویر یادگاری با او حسن ختام برنامه گفتگوی ما با ملا ایران بود.