یکی از مباحثی که به صورت گسترده، در آیات و روایات بدان پرداخته شده، مسئله “دنیا” است. قرآن کریم و کتب روایی مشحون است از آیات و روایاتی که هم حقیقت دنیا را معرفی می کند و هم از زوایای متعدد، محاسن و معایب و همچنین نحوه صحیح برخورد با آن را به ما می آموزد. در این مجال مختصر بر آنیم تا با استفاده از گفتار نورانی امام صادق علیه السلام دیدگاه مطلوب و مورد تایید اسلام نسبت به مسئله “دنیا” را مورد بررسی قرار دهیم.
کدام همّ و غم توست؟
امام صادق علیه السلام در کلامی پر مغز می فرماید: «هر كه بامداد كند و روز را به شب رساند و بزرگترین همّ و غم او دنیا باشد خداى تعالى فقر و پریشانى را جلوى چشمش می نهد، و كارش را پریشان می سازد، و به جز بدانچه خداوند روزى او كرده است نخواهد رسید، و هر كس بامداد كند و روز را به شب برساند و بزرگترین همّ و غم او آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى نیازى را در دلش می نهد و كارش را منظم می كند.»(1)
نکته اولی که باید درباره این فرمایش امام صادق علیه السلام بدان توجه داشت این است که چنین نیست هر کس که بزرگترین همّ و غم خود را دنیا قرار بدهد، دچار فقر و نداری ظاهری می گردد. خیر، چون مثالهای نقض فراوانی را می توان مشاهده کرد که اشخاص با اینکه هیچ توجه و دغدغه ای نسبت به امر آخرت خود ندارند ولی در عین حال از انواع نعم دنیوی بهره مند و برخوردارند. لذا معنای روایت این است که خداوند فقر را در جلوی دیدگان چنین اشخاصی قرار می دهد؛ یعنی کاری می کند که خودشان را فقیر و نادار ببینند. مبتلا به حرص می شوند. دائم خودشان را با افراد ثروتمندتر از خود مقایسه می کنند و نتیجتا با اینکه از حیث مادی، افراد غنیّ و بی نیازی هستند ولی فکر و دل و ذهنشان آرام و قرار ندارد.
دو دنیای متفاوت
اگر دو گرگ در گله ی بى شبان رها شوند، یكى از آنها در اوّل گله و دیگری در آخر گله، آن دو گرگ، گله را زودتر هلاك نمى كنند از زمانی که گرگ حبّ مال و حب شرف، دین مؤمن را می درد و آن را تباه می کند.»
نکته دیگری که در فهم دقیقتر این کلام امام صادق علیه السلام به ما کمک می کند، بررسی جایگاه و حقیقت دنیا است. دنیا طبق آنچه در روایات آمده است، دو معنای کاملا متفاوت و بلکه متضاد دارد که یکی مذموم و مورد سرزنش و نهی واقع شده است و دیگری ممدوح و مورد ستایش و مدح قرار گرفته است.
دنیایی که نباید به سویش رفت
انسان پس از تولد و ورود به دنیا، به واسطه قوای مختلفی که در وجود او به ودیعه نهاده شده است، می تواند ابزار و اسباب دنیوی را به خدمت بگیرد و به فراخور هر یک از قوای خود، به لذتی برسد و از التذاذات دنیوی حظّی ببرد. هر بار که انسان از نعمتی دنیوی لذتی می برد، طبیعتا در قلب او نسبت به آن لذت و نعمت دنیوی محبت و دلبستگی بوجود می آید و هر چه از التذاذات نفسانی و شهوانی بیشتری برخوردار می گردد، دلبستگی و تعلق خاطر او بیشتر خواهد شد. به همین جهت است که در روایتی امام کاظم علیه السلام می فرماید: «مَثل دنیا، مثل آب دریاست؛ هر چه تشنه از او بیاشامد، تشنگى را زیادتر كند تا اینکه او را بکشد.»(2)
از طرفی انسان فطرتا حبّ به بقاء دارد و از زوال و فنا گریزان است و از طرف دیگر دنیا را محل این لذتها و تعیّشات می بیند و مرگ را سبب انقطاع این خوشی ها می پندارد؛ لذا حتی اگر طبق گفته ها و بیانات انبیاء و ائمه علیهم السلام و حکما، در عقل و اندیشه خود، وجود عالم آخرت را تصدیق کرده باشد، تا زمانی که قلبش هنوز دلبسته و در گرو تعلقات دنیوی است، آن علم و تصدیق هم نفعی برایش ندارد.
روایات متعددی که در مورد ذمّ و سرزنش دنیا وارد شده است همگی مربوط به این جنبه از دنیا است که در واقع مذمّت آن حبّ و دلبستگی قلبی است نه خود اسباب و نعم دنیوی. امام صادق علیه السلام در حدیثی دیگر می فرماید: «اگر دو گرگ در گله ی بى شبان رها شوند، یكى از آنها در اوّل گله و دیگری در آخر گله، آن دو گرگ، گله را زودتر هلاك نمى كنند از زمانی که گرگ حبّ مال و حب شرف، دین مؤمن را می درد و آن را تباه می کند.» (3)
دنیایی که باید به سویش رفت
هر كه بامداد كند و روز را به شب رساند و بزرگترین همّ و غم او دنیا باشد خداى تعالى فقر و پریشانى را جلوى چشمش می نهد، و كارش را پریشان می سازد، و به جز بدانچه خداوند روزى او كرده است نخواهد رسید، و هر كه بامداد كند و روز را به شب برساند و بزرگترین همّ و غم او آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى نیازى را در دلش می نهد و كارش را منظم می كند
اما این همه حقیقت درباره دنیا نیست. زیرا به هر حال با همه نقایص و محدودیت هایش، تنها عالمی است که به واسطه قوانین خاص حاکم بر آن، قابلیت تربیت و رشد نفوس را دارد. اگر این دنیا نبود، هیچ انسانی نمی توانست درجات عالیه کمال را طی کند و به مراتب والای قرب الهی برسد.
شخصی نزد امیر المومنین علیه السلام شروع کرد به مذمت کردن دنیا، شنیده بود که حضرت دنیا را مذمت می کند ولی نفهمیده بود که ایشان از چه جنبه ای دنیا را مورد سرزنش قرار می دهد. امیرالمومنین علیه السلام در پاسخ به وی فرمود: «إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اكْتَسَوْا [اكْتَسَبُوا] فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّة؛(4) همانا دنیا “سراى راستى براى راستگویان” است. دنیا ظاهر و باطن خود را به تو نمایانده است و چیزی را از تو مخفی نکرده تا تو را بفریبد. دنیا مى گوید: من همینم كه هستم، من محل تغیّر و مرگ و فنا هستم و ثباتى در من وجود ندارد. پس اگر عاقلی نباید به من دل ببندی. دنیا می گوید: من را همانطور كه هستم درك كن، چرا مى خواهى مرا آنطور كه نیستم باور كنى؟ به دیده صدق به من نگاه کن تا ببینی که من هم صادقانه با تو در حال سخن گفتنم. و دنیا “خانه عافیت براى دنیاشناسان” است. کسیکه حقیقت دنیا را بشناسد دیگر مبتلا به امراض قلبی همچون حرص و تکبر نمی شود، و خانه بى نیازى براى توشه گیران، و خانه پند، براى پندآموزان است. دنیا مسجد و محل عبادت دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهى، محل نزول وحى خدا، و جایگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. دنیا بازار تجارت اولیاى خداست. اگر بازار نباشد، آیا بازرگان مى تواند بازرگانى كند و سود ببرد؟
محکی برای قلبها
با توجه به آنچه در مورد حقیقت دنیا گفته شد، می توان نتیجه گرفت که بیان امام صادق علیه السلام در واقع از جهتی می تواند یک میزان برای محک زدن گرایش قلوب و معیار مناسبی برای محاسبه نفوس قرار بگیرد. اگر بزرگترین همّ و غمّ ما در طول زندگی روزمره مان در این دنیا، آخرت و قرب الهی و انجام وظایف شرعی باشد، در حال پیمودن مسیر صحیح هستیم ولی اگر بزرگترین همّ و غمّ ما، احتیاجات و نیازها و خواسته های زندگی روزمره دنیوی باشد، ما در واقع به دنبال دنیای مذموم هستیم و تبعات آن نیز گریبانگیر ما خواهد شد.
پی نوشت :
1 . کافی (ط – الاسلامیه) ج2 ص 319
2 . تحف العقول، ص 396
3 . کافی (ط – الاسلامیه) ج2 ص 315
4 . نهج البلاغه، حکمت 131
منبع:سیدعبدالله سیدحسینی- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان