شاعران نامدار فارسی زبان، در سروده های خویش همواره انسان را به مغتنم شمردن فرصت های محدود عمر و روزگار جوانی فراخوانده اند.
زهرا مهاجر-بخش ادبیات تبیان : بهره گیری از زمان و غنیمت شمردن فرصت از فضایل انسانی است. زمان تنها چیزی است که قابل جبران و برگشت نیست. عقل حکم می کند که هر کاری در زمان خود انجام گیرد . و از دست دادن لحظاتی که برای هر فردی پیش می آید و انسان از آن بهره ی لازم را نمی برد مذمت و نکوهش شده که در قرآن از آن به «یوم الحسرة» تعبیر شده است.
حسرت خوردن آن روز هیچ شباهتی به حسرت های دنیوی ندارد. و برای جبران آنچه فوت شده هیچ بازگشتی نیست؛ آنگونه که بندگان نادم از خداوند درخواست می کنند که بازگردند اما ندا می رسد بازگشتی برای شما نیست. و این حسرت دردناکتر از آتش دوزخ ، و دردناکتر از آن دوری از لطف و همجواری پروردگار است. خداوند در سور مبارک مریم آیه ی ۳۹ چنین بیان می فرماید؛ «وأَنذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ إِذ قُضِیَ الأَمرُ وَهُم فی غَفلَةٍ وَهُم لا یُؤمِنونَ» آنان را از روز حسرت [ روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان می یابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمی آورند!
استفاده از فرصت ها به گونه ای شایسته فضیلتی است که مورد توجه بسیاری از نویسندگان و شاعران و حکیمان جهان خاصّه ایران بوده است. شاعران در اشعار خود بسیار به این موضوع پرداخته اند و مخاطبان خود را از هدر رفت زمان بر حذر می دارند و آنان را به استفاده هر چه بیشتر از فرصت برای رسیدن به مدارج عالی فرا می خوانند.
در اشعار شاعران ، غنیمت شمردن فرصت و قدر دانستن لحظه ها، به شکل بارزی بیان شده است؛ یعنی استفاده ی بهینه از لحظه ها با این دیدگاه که اگر فوت شود هیچگاه قابل دسترسی نیست
حضرت علی(ع)، فرصت را به ابرهایی تشبیه کرده اند که به سرعت می گذرند و از دسترس انسان دور می شوند:«اَلْفُرْصَة تَمُرُّ مَرَّالسَّحابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْر». (نهج البلاغه دشتی، حکمت 21)
فرصت مانند ابر (از افق زندگی) می گذرد. پس فرصتهای خیر را غنیمت بشمرید (واز آنها استفاده كنید).
همچنین فرموده اند: «إضَاعَةُ الفُرصَةِ غُصّةٌ». از دست دادن فرصت اندوهبار است.(همان، حکمت118)
و حضرت امام باقر(ع) می فرمایند: «اِیّاكَ وَالتَّسْویفَ فَاِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فیهِ الْهَلْكی» از تأخیر كار بپرهیز؛ زیرا دریایی است كه هلاك شدگان، در آن غرق می شوند. (بحار الانوار، ج۷۸، ص ۱۶۴)
در اشعار شاعران ، غنیمت شمردن فرصت و قدر دانستن لحظه ها، به شکل بارزی بیان شده است. یعنی استفاده ی بهینه از لحظه ها با این دیدگاه که اگر فوت شود هیچگاه قابل دسترسی نیست.
حافظ/ غزل 10
……….
پروین اعتصامی
به اعتقاد شیخ اجلّ سعدی، فرصت چند روزه ی زندگی که موهبتی است الهی برای رسیدن به مقصود آفرینش، نباید با غفلت و بی خبری از دست برود.
قصاید سعدی
……….
در مرزبان نامه سعدالدین وراوینی، از وصایای دانای مهران به، به مَلِک ، با حدیثی از پیامبر صلی الله از او می خواهد قدر زمان را بداند و از آن بهره گیرد «…و بهترینِ مخلوقات درین معنی چنین می فرماید: اِغتَنِم خَمساً قَبلَ خَمسٍ شَبَابَکَ قَبلَ هَرَمِکَ وَ صِحَّتَکَ قَبلَ سَقَمِکَ وَ غِنَاکَ قَبلَ فَقرِکَ وَ فَرَاغَکَ قَبلَ شُغلِکَ وَ حَیاتَکَ وَ حَیَاتَکَ قَبلَ مَمَاتِکَ».
پنج چیز را پیش از رسیدن پنج چیز غنیمت شمار، جوانی پیش از پیری، تندرستی پیش از بیماری، بی نیازی پیش از نیازمندی، آسودگی پیش از پیری، زندگی پیش از مرگ.
در داستان زغن ماهی خوار با ماهی ، روزی زغن گرسنه، یک ماهی را شکار می کند ماهی چاره ای جز این ندارد که برای نجات خویش، زغن را بفریبد. به همین جهت به او وعده می دهد که اگر مرا امان دهی و آزاد سازی هر روز ده ماهی به تو می َدهم. و اگر باور نداری مرا سوگند سخت بده. وقتی زغن می خواهد ماهی را سوگند دهد که به وعده اش وفا کند؛ با گشودن دهان، طعمه را از دست می دهد.
«این فسانه از بهر آن گفتم تا اوّل و آخرِ این کار نیکو بنگری و فاتحت با خاتمت برابر کنی و بدانی که خوض پیوستن اولیتر یا عنانِ عزم باز کشیدن، تا نه تعجیلی رود که در ورط ندامت افکند و نه توقّفی که از ادراکِ فرصت باز دارد».
……….
«عزیز الدین نسفی» از عرفای برجسته سده هفتم هجری، نویسنده کشف الحقایق درباره استفاده از فرصت ها چنین می نویسد:
«ای درویش! حیات را به غنیمت دار، و صحت را به غنیمت دار، و جوانی به غنیمت دار، و جمعیت و فراغت را به غنیمت دار، و یاران موافق را و دوستان مشفق را به غنیمت دار، که هر یکی نعمتی عظیم اند و مردم از این نعمت ها غافل اند. و هر که نعمت نشناسد از آن نعمت برخورداری نیابد. و این نعمت ها هیچ بقا و ثبات ندارند، اگر در نیابی خواهند گذشت، و چون بگذرد، هر چند پشیمانی خوری، سود ندارد. امروز که داری، به غنیمت دار، و هر کار که امروز می توانی کردن، به فردا مینداز که معلوم نیست که فردا چون باشد.
ای درویش! تو از اینها مباش که چون نعمت فوت شود آنگاهش قدر بدانی که بعد از فوت نعمت، قدر دانستن هیچ فایده ندهد. با وجود نعمت، اگر قدر نعمت را بدانی توانی که آن را به غنیمت داری.»
منابع: دیوان حافظ
مرزبان نامه سعدالدین وراوینی
دیوان اشعار پروین اعتصامی
نهج البلاغه
بحارالانوار/ جلد 78