امسال هم رمضان ماه میهمانی خدا را پشت سر گذاشتیم و آنچه از گذشت روزهای آن باقی مانده خاطرات سحرگاهان و دمادم غروب آفتاب است که چگونه خود را آماده میساختیم تا سحرها همراه با نشستن بر سفره سحری به نوای دلنشین دعای سحر گوش فرا دهیم و با غروب آفتاب نیز میهمان مسجدها میشدیم و گوش به مناجات و اذان میسپردیم.
بانگ اذان که بلند میشد خود را آماده خواندن نماز در پیشگاه خدا میکردیم و نماز شکر را به خاطر گذراندن روزی دیگر از بودن در پیشگاه کسی که تمام وجودمان از اوست به جا میآوردیم.
وقتی دعای سحر خوانده میشد همه وجود ما را دوستی خدا فرا میگرفت خدایی که ما را مهمان بزم خود کرده است بزمی که شادی و سختی را با هم در خود دارد شادی نزدیک شدن به غروبی دیگر از ماه رمضان و سختی خود را بر حذر داشتن از خوردن خوراکیها و انجام کارهای که روزه را باطل میکند.
اما این سختیها هم برای کسانی که تحمل کردند که روزههای خود را از اذان صبح تا به هنگام اذان با تحمل کردن رنج تشنگی و گرسنگی به سرانجام رساندند حلاوت و شیرینی بود و چون ظرفی مملو از شربت گوارا و خنک و لذت بخش بود.
تلاش جوانان و نوجوانان در مهیا کردن سفره های افطاری و سحری ستودنی بود
اما آنچه در این روزها ستودنی است تلاش جمعی از جوانان و نوجوانان برای مهیا کردن سفرههای افطاری و سحری در شبهای قدر در مساجد و امامزادهها بود، آنها که با شور و اشتیاق وصف ناپذیری سفرههای غذا را برای مهمانان خدا در مجلس بزم او مهیا میکردند و به خود میبالیدند که حکم نوکری بر آستان معشوق را دارند.
سفرههای افطاری و سحری با گذشت ماه رمضان برچیده میشود اما این سفرهها را میتوان همیشه مهیا کرد سفرههایی که نان و برنج آن عشق و دوستی و کمک به هم نوع است و شربت و نوشیدنی آن نیز ریختن آب محبت در گلوی کودکان یتیم و افراد نیازمند در جامعه و دستگیری از آنها برای داشتن نقشی تأثیر گذار در اجتماع میباشد.
ما میتوانیم خود را همیشه و در همه حال لایق میهمانی خدا کنیم اگر کمک به هم نوعان و نیکی کردن به افراد و دستگیری از نیازمندان در جامعه و نیز گره از کار مردم گشودن در کنار به جا آوردن عبادت پیشه خود کنیم.
امسال مساجد و امامزادهها و نیز مصلی آیت الله اعرافی در ماه مبارک رمضان در شهر میبد رونقی چشمگیر داشت.