وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد
به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد
از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد
عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد
سلام خوبی ؟ یه چیزی میخواستم بگم
پارسال اون همه سبزه گره زدی هیچی نشد
بیا امسال درخت گره بزن شاید فرجی شد!
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ست
می نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست
(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
روز سیزده بدر روز گره زدن آرزوها با طبیعت
مبارک باد
گذشت سیرده روز از عید باز هم می گذرد
بیاییم با گره زدن سبزه زارها با خود عهد کنیم
با هم مهربان بودن در این روزهای گذرا را
روز طبیعت مبارک خوش باشید با
گشت و گذار در دامان طبیعت