به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان _نازنین میرزایی:
در گذشته بیشتر شغلها به زور بازو و توان بدنی بالایی نیاز داشت به همین علت زنان و دختران وقت و انرژی خود را به کارهای خانه و خانه داری معطوف میکردند. در آن زمان خانه داری و تربیت فرزندان تمام هویت یک زن ایرانی محسوب میشد؛ به عبارت دیگر فردی را همسر خوب میخواندند که تمیزی، شست و شو، آشپزی، تربیت فرزندان و کارهایی از این قبیل را به بهترین شکل ممکن انجام داد.
رفته رفته با تغییر جوامع از سنتی و کشاورزی به جوامع صنعتی و مدرن، افزایش سطح تحصیلات افراد و سطح شهر نشینی سبب شد، که شغلهای سنتی به مراتب کم رنگ تر شده و شغلهای جدید دفتری و یا به سخن دیگر پشت میزنشینی به وجود آید. در نتیجه این تغییرات است که امروز شاهد حضور چشمگیر زنان در بخشهای مختلف جامعه هستیم، اما آماری که از آخرین سر شماری به دست آمده نشان دهنده افزایش 18 درصدی زنان خانه دار و کاهش اشتغال زنان در کشور است.
*** رابطه معکوس میزان شغل و تحصیلات
در جامعه با داشتن مدرک تحصیلی دانشگاهی در رشته های مختلف و بعد از آن به دست آوردن درآمد و استقلال مالی، یکی از آرزوهای بیشتر زنان و دختران است. آن ها با سعی و کوشش فراوان در رشته های مورد علاقه شان مشغول به تحصیل می شوند و بعد از فارغ التحصیلی و خارج شدن از دانشگاه تمایل دارندکه به بازار کار وارد شوند، اما مشکل از آن جایی آغاز میشود که ظرفیت اشتغال زایی در جامعه با رشد دانش آموختگان متناسب نیست.
شاید در گذشته های نه چندان دور داشتن مدرک تحصیلی از نظام آموزش عالی، برای به دست آوردن شغل مناسب کافی بود، اما امروز بازار کار خواهان بیشتر فارغ التحصیلان نیست.
در این شرایط با مشاهده آزمونها و آگهی های استخدامی متوجه می شویم که در بازار کار بیشتر مردها را می پذیرند و به زنان مجال کمتری داده می شود و در استخدام ها بیشتر مرد پذیرش میکنند.
همچنین چون بیشتر زنان تحصیل کرده تمایل ندارند به شغلهای رده پایین مشغول شوند ناگریز خانه داری را انتخاب میکنند.
سحر 27 ساله، کارشناس روان شناسی، خانه دار میگوید: بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه تقریبا 2 سال به دنبال شغل مرتبط با رشتهام میگشتم، اما در این مدت فرصت کاری مناسبی برایم فراهم نشد و بنابر این باید بین منشی گری و درخانه ماندن یکی را انتخاب میکردم و من رسیدگی به کارهای منزل را ترجیح دادم.
*** زمانی که پشت میز نشستن را نمیخواهند
هویت زنان از گذشته تاکنون بسیار تغییر کرده است. در زمان های قدیم یعنی قبل از انقلاب صنعتی، زنان تنها در خانه و برای خانوادهشان فعالیت میکردند، اما امروزه با تمدن جوامع و اشتغال زنان در جامعه، مادری و رسیدگی به امور منزل بخشی از فعالیت زنان است. در حال حاضر بیشتر بانوان ایرانی چندین نقش از جمله همسری، مادری و شغلی خارج از منزل را به عهده دارند به همین دلیل ممکن است در بسیاری مواقع نتوانند بیشتر مسئولیتهایی را که بر دوش آن ها نهاده شده است را به درستی و بدون کمک دیگران انجام دهند زیرا همسر و فرزندان شخصی و هم رئیس نهادی که در آن مشغول به کار است، انتظاراتی دارند که فرد میبایست آن انتظارات را برآورده کند. این موضوع سبب میشود که زنان دچار دشواری و فشار ناشی از تعدد نقشها شوند و از آن جایی که برای بسیاری از بانوان ایرانی، اولین و مهم ترین اولویت آن ها محسوب میشود، شغل شان را رها میکنند و ترجیح میدهند که وظایف مربوط به مادری و همسری را به طور کامل و بی کم کاست انجام دهند و فرزندان شان که سرمایه های اجتماعی هستند را با روان قویتر و تربیت مناسب تری به جامعه تحویل دهند.
حنانه، 30 ساله، کارشناس تربیت بدنی میگوید: قبلا در یک باشگاه ورزشی مربی بودم، اما از زمانی که ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم، خواب و استراحت به طور کامل از من گرفته شد. همیشه به محل کارم دیر میرسیدم و مدام فکرم درگیر بود. در نتیجه به علت کمبود وقت و تعداد بسیار مسئولیتها ترجیح دادم خانه دار باشم تا حداقل مادر خوبی باشم.
دکتر سعید امینی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص علل افزایش میزان زنان خانه دار میگوید: بیکاری، نگاه سنتی مردان به اشتغال زنان و سنگین بودن بسیاری از شغلها برای آنان سبب افزایش خانه داری شده است و عدم استقلال مالی زنان از جمله نکات منفی خانه داری و تربیت فرزندانی قوی و با اعتماد به نفس بالا از نکات مثبت این موضوع است.
*** خانه داری گاه اجبار است و گاه اختیار…!
خانه داری برای بانوان گاه اجبار و گاه اختیاری است. استفاده از نیروی انسانی مرد برای بیشتر مشاغل و عدم نیاز بازار کار به حجم بالای بانوان تحصیل کرده قسمت اجباری بودن این موضوع است و اما عدم تحمل استرس و ناتوانی در انجام مسئولیت های متعدد همچون قرار گرفتن در نقش همسری، مادری و امور خارج از خانه به قسمت اختیاری بودن این مبحث مربوط میشود.
این شرایط تا حدودی برای زنان مناسب و تا حدودی نامناسب است. اگر قوانین تامین اجتماعی به گونه ای باشد که حداقل استقلال مالی را برای زنان خانه دار به وجود میآورد و یا شرایط کاری مشاغل زنان به گونه ای میشد که بتوانند همه انتظارات را برآورده کنند، شرایط برای زنان و جامعه به طور حتم مساعدتر میشد.