آيت الله العظمي عبدالكريم حائري از نوادر روزگار بود و تاسيس حوزه علميه قم و انتقال پايگاه مرجعيت و تشيّع از عتبات عاليات به قم در روزگاري كه كار بر عالمان تشيع سخت شده بود و همچنين حفاظت و حراست از كيان تشيع از راه احتياط و دورانديشيهايش در برخورد با حاكمان وقت، نشان از عقل و تدبير او دارد.
خبرگزاری ایسنا : «عبدالكريم» فرزند محمدجعفر به سال 1267 هجري قمري در محله مهرجرد ميبد چشم به جهان گشود. شش سالگي عبدالكريم با مرگ پدرش همراه بود، پدري ساده زيست و دل آگاه كه به كار كرباس فروشي و تيمار گوسفندان اشتغال داشت.
عبدالكريم دوران كودكي خود را در همان محله و در دامان مادري پاكدامن و پرمهر مي گذراند و كم كم نشانه هاي هوش و ذكاوت او نمايان مي شد و او را از همسالان خود متمايز مينمود.
استعداد فراوان او نظر شوهر خالهاش، مير ابوجعفر را به خود جلب كرد. خيرخواهي و انسان دوستي مير ابوجعفر، او را بر آن داشت تا عبدالكريم را در شاهراه علم و تهذيب قرار دهد. آري اراده خداوند اين گونه ميرفت تا اين كودك نه فقط در سلسله آيات عظام و مردان پرآوازه جهان تشيع نظير ميرزاي قمي، ملا احمد نراقي، شيخ انصاري، ميرزاي شيرازي، آخوند خراساني و طباطبايي يزدي جاي دهد بلكه او را در سلك يكي از باغبانان و نگهبانان انديشه تشيع در روزگاري سخت قرار دهد.
عبدالكريم تا سن 18 سالگي در حوزه علميه اردكان و يزد به تحصيل پرداخت و پس از آن براي ادامه تحصيل به كربلاي معلي رفت. در كربلا در حلقه شاگردان آيت الله فاضل اردكاني درآمد. پس از چندي فاضل اردكاني كه عبدالكريم را از ساير شاگردانش متمايز تشخيص داده بود، او را همراه با توصيهنامهاي دوستانه و صادقانه به نزد بزرگ مرجع جهان تشيع ميرزاي بزرگ شيرازي صاحب فتواي تنباكو به سامرا فرستاد.
ميرزاي شيرازي با ديدن نامه بيدرنگ عبدالكريم را در زمره خواص خود قرار و در منزل شخصي خويش مأوا داد. طولي نكشيد كه عبدالكريم با عنايت خداوند و تيزهوشي خويش و با بهرهگيري از خرمن علم اساتيدي چون ميرزاي شيرازي، ابوالحسن اصفهاني و سيدمحمد فشاركي به درجه اجتهاد رسيد و در سلك مراجع بزرگ تقليد زمان خويش قرار گرفت به گونه اي كه مقلدانش از ايران، عراق و لبنان فراتر مي رفتند.
در اواخر سال 1332 هجري قمري عبدالكريم به دعوت مردم اراك به ايران آمد و جنب و جوشي را در آن ديار به پا ساخت. پس از 8 سال تلاش و كوشش در اراك و در سفري كه به زيارت كريمه اهل بيت رفته بود، علما و مردم قم سخت به او اصرار كردند تا در قم بماند. عبدالكريم پاسخ را به قرآن حواله داد و سپس با قرآن استخاره نمود. آيه 93 سوره يوسف كار را يكسره كرد و چنين مقدر شد كه پيشگوييهاي معصومين (ع) درباره قم به دست عبدالكريم محقق شود؛ تاسيس حوزه علميه قم و انتقال پايگاه مرجعيت و تشيّع از عتبات عاليات به قم.
ايرانيان همه خوشحال بودند، احمدشاه قاجار به قم سفر كرد تا به محضر آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري عرض ادب نموده و تاسيس حوزه علميه را به دست با كفايتش شادباش گويد و او را سپاس گزارد.
حاج شيخ عبدالكريم شخصيتي جامع الاطراف داشت و از نوادر روزگار بود. به عقل گرائي و حسن تدبير شهره بود، تاسيس حوزه علميه قم در روزگاري كه كار بر عالمان تشيع سخت شده بود، حفاظت و حراست از كيان تشيع از راه احتياط و دورانديشي هايش در برخورد با حاكمان وقت، نشان از عقل و تدبيرش داشت.
مجتهدي به روز و نوگرا بود. تغييرات بزرگ در سيستم آموزشي حوزه ها، نوع فتاوايي كه صادر مي كرد و تشويق و الزام طلاب به فراگيري علوم روز و آشنايي با زبان انگليسي _ كه مخالفانش آن را برنتافتند _ از نوگرائي او خبر ميداد. زاهد و بي ريا بود. زندگي زاهدانه اش و برخوردهاي به غايت صميمانه و فروتنانه اش با مردم و طلاب حاكي از زهد وي بود.
از همه مهمتر اطاعت را در خدمت به خلق مي دانست و اين مهم خود را اين گونه نشان داد كه امروزه ميخوانيم كه آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري نه فقط مرد علم و زهد بود و تاليفات سترگي بر جاي گذاشت بلكه اولين بيمارستان مدرن قم و پس از آن بيمارستانهاي سهامي و فاطمي، ايجاد گورستان و غسالخانه عمومي قم، تاسيس دارالاطعام براي فقرا، يتيمان و در راه ماندگان، بناي سيل بند بر روي رودخانه قم، احداث خانههاي مسكوني براي سيل زدگان و كمك هاي شبانه و مخفيانه اش به فقيران پاره اي از اين اقدامات وي در باب مردمداري و خدمت به خلق به شمار ميآيند.
او به تمام معنا در عمل و نظر معلم، استاد و راهنما و خيرخواه آدميان بود. امام خميني (ره)، آيات عظام گلپايگاني، اراكي، خوني، مرعشي نجفي و دو فرزندش مرتضي و مهدي از جمله شاگردان اين بزرگوار هستند. عبدالكريم پس از عمري بندگي خدا از طريق علم آموزي و زهد و خدمت به خلق در هفدهم ذيقعده 1355 قمري مصادف با دهم بهمن ماه 1315 هجري شمسي جهان تشيع را در غم و اندوه خود گذاشت و خود به جوار رحمت حق شتافت و در كنار مرقد كريمه اهل بيت به خاك سپرده شد.