شخصیت اصلی چنین بازیهایی موجودی است که قدرتهای ویژهای از همان ابتدای کار در اختیار دارد تا به وسیله آنها به اهدافش دست پیدا کند.
در مبحث طراحی مرحله و ماموریت بازیهای سندباکس میتوان به این گفته ماکیاولی و منطق واقعی غربی که «هدف، وسیله را توجیه میکند» استناد کرد.
به عبارت دیگر در گیم پلی این بازیها از شما خواسته میشود مثلا آقایX را بکشید، اما اینکه این کار به چه شیوهای انجام گیرد کاملا به تصمیم بازیکن بستگی دارد.
ممکن است شما بخواهید او را با تفنگ بکشید یا با ماشین زیر بگیرید یا او را سوار تاکسی کرده سپس در دره یا دریا بیندازید، حتی خراب کردن ساختمان نیز میتواند یکی از گزینههای شما باشد و تعداد زیادی راه و روش دیگر که فضای بازی اقتضا میکند.
به همین دلیل در بازیهای سندباکس، فیزیک تخریب و روان بودن کنترل و حرکات کاراکتر اصلی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
عدهای معتقدند بازیهای سندباکس یک بستر عالی برای روایت داستانهای خلاقانه در اختیار سازندگان قرار میدهد و عدهای دیگر نیز میگویند چون بخش عمدهای از بازی بر مبنای احتمال و رفتارهای گاهی پیشبینیناپذیر بازیکن بنیان گذاشته شده، حتی اگر روایتی در این بازیها صورت بگیرد هیچ گاه نمیتواند دقیقا آن چیزی باشد که مد نظر سازنده بوده و همان تاثیر را روی بازیکن بگذارد.
از معروفترین بازیهای سندباکس میتوان به Prototype، Red Faction و Just Cause اشاره کرد. بعضی معتقدند بازیهای شرکت راک استار همچون GTA نیز در این دسته قرار دارند، ولی اختلاف نظرها در این زمینه بسیار است.
در بازیهای سندباکس، قدرتمند بودن کاراکتر به حدی اهمیت دارد که در بیشتر موارد از چارچوب منطق دنیای عادی خارج شده و همین مساله استقبال از آنها را تا اندازهای تحتالشعاع قرار میدهد.
به بیان دیگر بعضی از بازیکنان دوست دارند دلیل و منطقی برای منفجر کردن دشمنان و ویرانی به بار آوردن وجود داشته باشد.
اینکه فقط بازی به شما بگوید چون توانایی انجام این کار را دارید پس آن را انجام دهید، برای این دسته از بازیکنان کافی نیست.
منبع :ضمیمه کلیک جام جم