آموزش درست فکر کردن به کودکان
لازمه داشتن کودکان منتقد و آگاه که بتوانند مستقل از پدر و مادر یا مربیانشان در شرایط گوناگون برخورد با رسانه ها، عکس العمل مطلوبی نشان داده و از مسیر تصمیم گیری صحیح منحرف نشوند، آموزش مهارت فکر کردن به آنها است!
«در شامگاه 30 اکتبر 1938 نمایشنامه ای اقتباسی از رمان “نبرد دنیاها” از یک رادیو پخش شد که منجر به ترس و وحشتی همگانی در جامعه آن روز در گوشه ای از جهان شد، چراکه شنوندگان این نمایشنامه چنان محسور آن شدند که گمان کردند مضمون پخش شده از رادیو، اخبار شبانگاهی است و گوینده آن، خبر از فرود موجودات فضایی به زمین از طریق یک شهاب سنگ را می دهد!»
تفکر منطقی، تفکری است که شامل بررسی فعال و دقیق هر عقیده یا اطلاعاتی باشد که به دست فرد می رسد
ممکن است بعد از خواندن این ماجرا با خود بگویید چه مردمان احمقی! اما در شرایط تنش زای آن دوران که مردم همچنان خاطرات تلخ جنگ جهانی اول را به یاد داشتند، این اتفاق مسخره چندان دور از ذهن نبود! اما حقیقتا علت بروز چنین وحشت عمومی چه بود؟ تبحر گوینده رادیویی یا بی فکری شنوندگان؟ بسیاری از کارشناسان و منتقدان این رخداد مسخره را نتیجه تاثیر عجیب و البته عمیق رسانه عنوان می کنند. اما اگر شنوندگان پیش از برانگیخته شدن احساساتشان واقعا به اصل ماجرا اندیشیده بودند ممکن بود این گونه مرز میان واقعیت و تخیل را گم کنند؟ و یا آن که لااقل اگر بعد از شنیدن این خبر(نمایشنامه رادیویی) با دیدگاهی انتقادی با آن برخورد کرده بودند، آیا این اتفاق منجر به چنین وحشت عمومی می شد؟! و این ماجرا تنها نمونه ای از خروار است.
دنیای امروز، کودک و رسانه
در دنیای امروزی سیل عظیم اطلاعات درست و نادرست از راه انواع رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی به سوی انسان روان است. رسانه های امروزی از قوی ترین و موثرترین ابزارها بر ذهن انسان شناخته شده اند. انسان امروز، تنها با کمک فشار دادن چند دکمه یا بهتر بگوییم لمس کردن یک صفحه می تواند به راحتی در دهکده جهانی جا به جا شود و با اقصا نقاط جهان ارتباط برقرار کند. در این میان کودکان بیش از بزرگسالان در معرض رویارویی با حجم بالای اطلاعات صحیح و ناصحیح قرار دارند. برنامه های خبری، آموزشی و تفریحی بسیاری هستند که از راه رسانه به تحمیل ایده های خاص و طرز فکر مشخص شان به کودکان و نوجوانان می کوشند. شاید به دلیل مشغله هایی که مختص همین مدرن شدن پیدا شده است که پدر و مادرها نمی توانند همیشه در هنگام مواجهه فرزندانشان با رسانه ها و شبکه های مختلف اجتماعی او را همراهی کنند و یا حتی نظارت کافی بر آنها داشته باشند. بنابراین یکی از شیوه های کارآمد برای مقابله با عواقب احتمالی، این است که بستر فکری کودکان را به گونه ای مهیا کنیم تا آن ها بتوانند خودشان قضاوت درستی در این شرایط داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، آموزش رسمی و غیر رسمی کودکان و نوجوانان با همت والدین و مربیان اهمیت بسیاری دارد.
تفکر انتقادی
بی تردید قدرت تفکر در کودک از همان بدو تولد شروع شده و تا سنین بزرگسالی همچنان در درون او وجود داشته و رشد می کند. قطعا عواملی که در محیط پیرامون کودک و پس از آن فرد بالغ و بزرگسال نقش ایفا می کنند، می توانند بر رشد ذهنی او موثر واقع شوند. اما تفکر صحیح از چه ویژگی هایی برخوردار است؟ می توان گفت تفکر منطقی، تفکری است که شامل بررسی فعال و دقیق هر عقیده یا اطلاعاتی باشد که به دست فرد می رسد. بر این اساس، انسان متفکر کسی است که با تفکری مستدل و تیزبینانه بدنبال پاسخ این پرسش است که «چه چیزی را باور کنم؟». اهل فن این نوع خاص تفکر را «تفکر انتقادی» نامیدند و معتقدند: بر اساس این نوع تفکر، متفکر می کوشد تا مباحث و اطلاعات دریافتی را به دقت تجزیه و تحلیل کند، در این زمینه شواهد و مدارک معتبر را بیابد و به نتیجه نهایی معقولی برسد. همچنین او باید برای شناسایی استدلال های غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و نشده و عدم هیجان عاطفی در هنگام رو به رو شدن با مسایل تلاش کند.
فکر کردن را به کودکانتان آموزش دهید!
پدر و مادرها نمی توانند همیشه در هنگام مواجهه فرزندانشان با رسانه ها و شبکه های مختلف اجتماعی او را همراهی کنند، باید بستر فکری کودکان را به گونه ای مهیا کنیم تا آن ها بتوانند خودشان قضاوت درستی در این شرایط داشته باشند
لازمه ی داشتن کودکان منتقد و آگاه که بتوانند در هنگام غیبت والدین یا مربیان بصورت مستقلی قضاوت درستی داشته باشند و به دور از هر گونه انحراف تصمیم گیری کنند، آموزش مهارت فکر کردن آن هم به شیوه ی انتقادی به آن هاست. والدین مسئول می توانند به گونه ای عمل کنند تا کودکان تجربه ای مثبت با رسانه های گوناگونی از جمله تلوزیون و شبکه های اجتماعی داشته باشند.
راهکارهایی که می توان در این زمینه پیشنهاد داد:
1- به کودکانتان اجازه ندهید هر برنامه تلوزیونی را ببینند یا به هر سایتی که دوست دارند بروند. بلکه باید برنامه ها و سایت هایی را تحت نظارت شما انتخاب کنند.
2- حتما فرصتی را برای همراهی فرزندانتان در هنگام استفاده از رسانه ها اختصاص دهید.
3- زمان استفاده از رسانه ها فرصت خوبی است که اطلاعات فرزندتان را درباره تاریخ، افراد، مکان ها و… افزایش دهید.
4- همچنین در حین ارتباط فرزندانتان با رسانه ها می توانید درباره ی ارزش های اخلاقی، خانوادگی و فردی با آنان گفت گو کنید.
5- در مورد پیامدهای رفتارهای پرخطر مانند مصرف سیگار ، مواد مخدر و رفتار های جنسی با فرزندانتان صحبت کنید و حتی می توانید در مورد تاثیرات تبلیغات در زندگی روزمره با آنها به بحث بنشینید.
بحث درباره ی این موضوعات به رشد تفکر انتقادی در کودک می انجامد. علاوه بر موارد فوق، دقت و نگاه متفکرانه والدین در مواجه با رسانه ها می تواند از آنها الگوی بهتری به نمایش بگذارد تا کودکان نیز یادبگیرند بدون فکر از کنار مسائل عبور نکنند.
پس از والدین، وظیفه این نوع آموزش بر عهده مربیان مدارس و آموزشگاه هاست. برای رسیدن به این منظور می بایست محتوای متون آموزشی تغییر یابد و از آموزش مطالب صریح به سوی آموزش متفکرانه پیش رفت. به جای آن که عناصر آموزش، صرفا بر پایه ی حفظ کردن مطالب درسی و ارائه ی آن در چارچوب آزمون های چهارجوابی باشد، اگر روی مهارت هایی چون خواندن، نوشتن، گفتن، شنیدن و در نهایت اجرا کردن متمرکز شوند،یادگیری مطالب برای کودکان بیش تر بصورت درونی خواهد بود. این رویه آموزشی کودک را به سوی برخورداری از نوع نگاهی هدایت می کند که او در حین آموزش دائما در تکاپوی ذهنی بوده و سوالاتی از این قبیل را از سر می گذراند:
آیا می توانم آن را برای فرد دیگری شرح دهم؟
آیا می توانم آن را با مثالی با تجربه های خودم مربوط کنم؟
اگر این درست است، چه چیز دیگری ممکن است درست یا حقیقی باشد؟
بدیهی است کودکانی که مجهز به تفکر انتقادی هستند، می توانند با روش قضاوت درست و دید منتقدانه ای که یادگرفتند با عوارض و عواقب ناخوش آیند احتمالی این رسانه ها مقابله کرده و حتی برای کم کردن اثرات مضر آن، فعالیت های پیشگیرانه ای داشته باشند.
منبع :مریم خردمند – بخش خانواده تبیان