به گزارش پایگاه خبری بام میبد و به نقل از ترشیز خوان؛ پس از فروکش کردن آشوب های ۱۴۰۱ بارها گفتیم که جلوگیری از نرمال شدن وضعیت در ایران مهم ترین برنامه طرفی است که سرمایه گذاری بی سابقه آن برای آشوب به سختی شکست خورد. البته مثل همیشه، پروژه های آنرمال ساز، ترکیبی است از خطا یا آسیب داخلی و برنامه خارجی.
تمرکز بر بدتر شدن مستمر وضعیت اقتصادی از طریق لوکوموتیوی به نام افزایش قیمت ارز، بارزترین تلاشی است که در این مدت برای ملتهب نگهداشتن وضعیت در ایران انجام شده. به صراحت باید گفت نقش تصمیم های اشتباه و خطاهای سیاستگذاری داخلی در این امر از توطئه دشمن کمتر نبوده است.
سهم دشمن تشدید خروج سرمایه، اختلال در شبکه پرداخت خارجی و نرخ سازی فردایی است و سهم داخل، تعیین بی حاصل سقف قیمتی، عدم کنترل منابع و مصارف و بی برنامگی در ایجاد یک آینده از طریق شکل دادن به یک بازار معاملات آتی ارز و ایجاد یک شبکه پرداخت خارجی جدید با تمرکز بر کالاهای اساسی
همزمان، فشارهای خارجی تشدید شد. آژانس در مقام یک سازمان عملیات روانی اعلام کرد ایران ۸۴ درصد غنی سازی کرده تا علاوه بر کارهای دیگر، بر نرخ دلار فشار بیاورد. امریکا هم با وجود پیام های کاملا متفاوت پشت پرده، در رسانه طوری اظهارنظر می کرد که تنش ارزی در ایران آرام نشود.
هدف کوتاه مدت همه این طراحی ها را انریکه مورا به عنوان ساده دل ترین دیپلمات غربی فاش کرد و گفت غرب اینگونه برآورد کرده که ایران با تشدید مشکلات داخلی به توافق متمایل تر خواهد شد!
حالا پروژه جدید از راه رسیده. مسموم کردن دختران دانش آموز آشکارا یک خرابکاری امنیتی است که شبکه ایجاد کننده آن همان شبکه ای است که آشوب های اخیر را ایجاد کرد. دیگر توان و انرژی سابق را ندارند بنابراین پروژه را کوچک تر و البته خبیثانه تر کرده اند.
در ایران ۴۰ سال است دختران اغلب فعال تر و پرشورتر از پسران به مدرسه و دانشگاه می روند و هرگز کسی امکان مخالفت با آن را نداشته است. فقط دو چشم لازم است که کسی بفهمد این پروژه جنایتکارانه کار همان کسانی است که همین چند ماه قبل کوهی از دروغ ساختند و حالا در پی جنایتی تازه اند.
جنگ شناختی با بدیهیات روش جاری این فتنه است. نظامی که پس از آشوب های اخیر در عالی ترین سطح اعلام کرده زن و دختر بی حجاب را ضد انقلاب و بی دین نمی داند و اکنون سهل گیری آن عیان است، چرا باید کودک مدرسه ای را مسموم کند؟ معلوم است که استعداد دروغگویی هم ته کشیده.
از حیث فنی اولا پیداست که شبکه موساد و منافقین که برای کارهای بسیارخطرناک تری تجهیز شده بود، اکنون عاجز و درمانده، مکلف به جنایت شنیع تری شده است. نگاهی به هلهله رسانه های نفاق از یک ماه قبل تا الان، نشان می دهد در اعلام اینکه با این مسئله مرتبطند پنهان کاری هم نکرده اند.
ثانیا فرض دشمن این است که گستردگی مدارس در سراسر کشور و عدم استفاده از سمومی که قابل رهگیری باشد، طبعا کار کشف و پیشگیری اطلاعاتی را دشوار خواهد کرد. پیداست که شبکه اوباش مزد بگیر که پول می گرفتند و جنایت می کردند دوباره فعال شده.
ثالثا در آستانه تعطیلات نوروز و در حالی که نرخ ارز رشدی غیرقابل تحمل کرده، فرض دشمن این است که جامعه کلافه است و می تواند با جنایت علیه کودکان آشوب جدیدی کلید بزند. دشمن شکست خورده ای که مرزی برای دروغ و جنایت ندارد، طبعا خط قرمزی هم ندارد.
رابعا پروژه بودن موضوع از میزان تلاشی که رجوی و پهلوی برای تبدیل آن به یک فتنه جدید می کنند پیداست. مجری و بوقچی آشکارا هماهنگند. ضدانقلاب پنهان نمی کند بیش از آنکه نگران سلامت دانش آموزان باشند، نگران است چرا برای هیچ کس اتفاقی نیفتاده!
اکنون تمرکز کاملی بر کشف عاملان این جنایت شده و زمانی طول نخواهد کشید که حقیقت روشن خواهد شد. گرچه که تقریبا نیمی از اخبار مرتبط با این موضوع خلاف چیزی است که در شبکه های اجتماعی روایت می شود و متاسفانه هنوز یک زیرساخت جنگ شناختی سرپا که روایت بسازد در کشور وجود ندارد.
بدتر و رسواتر از همه اما کسانی هستند در داخل کشور بی هیچ دلیل و کینه توزانه در حال متهم کردن نظامند. صرف نظر از پیگیری اصل مسئله، برخورد پشیمان کننده با کسانی که عالمانه دروغ می گویند و تهمت می زنند بر هر کار دیگری مقدم است. این درس اصلی آشوبهای اخیر است.
و نهایتا، خلاصه مطلب این است که فتنه و نزاع نه تنها تمام نشده بلکه پیچیده تر شده. در میانه فتنه گفتم و اکنون دوباره تکرار می کنم در این نبرد آنچه در ذهن ها می گذرد از آنچه در خیابان می بینیم مهم تر است؛ و از این کلیدی تر: خائنان اغلب از دشمنان خطرناک ترند!