خشونت پدیده ای همزاد جوامع بشری بوده و همواره به شکل های مختلف در محیط بروز می یابد اما آنچه در شرایط کنونی نگرانی ها را بر می انگیزد رشد چشمگیر این رفتار در قشرها و طبقه های گوناگون جامعه است.
خبرگزاری ایرنا: این روزها شاهد وقوع حوادث و وقایع ناگوار و گاه غیرقابل جبرانی هستیم که ناشی از خشم و خشونت است. تحمل و گذشت کمتر در میان شهروندان دیده می شود و مصداق های آن در مترو، صف نانوایی، تاکسی، اتوبوس و اماکن دیگر شهری دیده می شود.
ادامه این روند می تواند امنیت اجتماعی را با خطر روبرو کرده از این رو کم کم با جامعه ای مواجه خواهیم شد که برای دفاع از خود در برابر انواع تهاجمات اجتماعی، مجبور به استفاده از اقدامات فیزیکی شود.
برخی کارشناسان و صاحبنظران خشم و نزاع را به عنوان نخستین آسیب اجتماعی در کشور بیان می کنند بنابر این همه نهادها با همکاری متخصصان و صاحبنظران باید عوامل بروز این مساله را ریشه یابی کرده و راهکارهای لازم برای کم کردن این مساله در جامعه ارائه کنند.
راه کنترل خشم
افشین طباطبایی نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا با بیان این مطلب که خشم در ذات و نهاد انسان است، گفت: هیچ شخصی نمی تواند ادعا کند که تا به حال عصبانی نشده است اما مهم مدیریت و مهار خشم است.
وی اظهارکرد: خشم در همه افراد اتفاق می افتد و علل مختلفی نیز در وقوع آن موثر هستند و مهمترین علت این است که اشخاص از جانب افراد دیگر مورد تعدی قرار می گیرند و شخصیت، حرمت و شان انسانی آنها کوچک شده و مورد جرم قرار گرفتند که منجر به خشونت می شود.
طباطبایی دلیل دیگر بروز خشونت را گرفتن حق و حقوق فردی بیان کرد و افزود: شخص جز خشونت راه دیگری برای گرفتن حق خود بلد نیست و این امر منجر به بروز خشونت می شود.
به گفته این پژوهشگر مسائل اجتماعی، فرد ممکن است به دلیل یک حادثه و اتفاق دچار خشم ناگهانی شود و نتواند آن را کنترل کند.
ترس، اضطراب و خشونت عوامل درونی آزار انسان
طباطبایی اضطراب، ترس و خشم را سه عامل درونی آزار انسان عنوان کرد و گفت: این عوامل تا زمانی که به صورت بیرونی نمایان نشده باشند به خود فرد آسیب می زنند و وقتی خشم درونی به شکل بیرونی بروز می کند و منجر به پرخاشگری می شود شخص هم به خود و هم به جامعه و اطرافیان آسیب روانی و فیزیکی وارد می کند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با تاکید بر این که بالارفتن ترس درون منجر به خشم می شود، اظهارکرد: شخص برای این که حق خود را بگیرد و یا از جان خود محافظت کند به پرخاشگری رو می آورد چرا که از درون ترسیده و اقدام به این کار می کند و نکته جالب این است که وقتی که عصبانی می شود و آستانه تحمل او شکسته می شود و اقدام به پرخاشگری می کند.
وی ادامه داد: در این شرایط فرد قدرت تعقل خود را از دست می دهد و برای همین است که افرادی که دچار بزه می شوند مقابل قاضی می گویند که نمی دانم چه اتفاقی افتاد و در حقیقت درست می گویند چون نمی دانند که با این خشم چه باید می کردند و بعد از آن اتفاق فرد دچار پشیمانی می شوند.
طباطبایی تصریح کرد: غالبا افرادی که زود عصبانی می شوند بلافاصله بعد از آن احساس پشیمانی و شرمساری می کنند و این قدرت خشم است که ناشی از نابالغی انسان است.
افراد در کودکی خشم را یاد می گیرند
این پژوهشگر مسائل اجتماعی بیان کرد: درست است که خشم امری درونی است اما افراد آن را یاد می گیرند و به خصوص در دوران کودکی وقتی خردسال هستند و خواسته ای دارند و ممکن است این خواسته درست هم نباشد با داد و فریاد و گریه به خواسته خود می رسند و این موضوع در فرد نهادینه می شود که با داد و فریاد می تواند به خواسته خود برسد و حتی در بزرگسالی به جای این که گفت و گو، مذاکره و بیان به صورت قاطعانه خواسته خود را مطرح کند اقدام به خشونت و داد و بیداد می کند تا به خواسته خود برسد چرا که در کودکی پدر و مادر او در مقابل عصبانیت و پرخاش فرد، خواسته های او را برآورده می کردند و این در ناخودآگاه او ثبت شده است.
وی تغییرات هورمونی را از دیگر عوامل موثر بر بروز خشم عنوان کرد و افزود: تغییرات هورمونی ناشی از بیماری ها در فرد باعث می شود که آستانه تحمل فرد پایین بیاید و در مقابل محرک ها واکنش نشان دهد و علاوه بر آن میزان قند خون در افراد نیز در بروز خشونت موثر است و کاهش قند خون در ساعات مختلف شبانه روز که فرد احساس گرسنگی می کند نیز موجب بروز خشونت می شود.
طباطبایی اظهارکرد: وقتی فرد ببیند حقش پایمال می شود و نمی تواند به حق و خواسته خود برسد عصبانی می شود که این عصبانیت با خشونت اراذل و اوباش متفاوت است. اراذل و اوباش به دلیل خشونتی که در کودکی با آن مواجه شدند و مدام با آن برخورد داشته اند و چون اعضای خانواده انواع خشونت ها را بر آنها اعمال کردند این امر در آنها نهادینه شده و خشونت به عنوان یک رفتار طبیعی در آن بروز می کند.
وی با بیان این مطلب که سه مولفه مادر، مربی و مدرسه در تربیت انسان کارساز هستند، افزود: مربی می تواند پدر باشد اما در این بین نقش تربیتی مادر و مدرسه انکارناپذیر است و کودک در آن محصور است و گاهی اوقات شاهد هستیم که مادر یک پیام تربیتی می دهد و مدرسه پیام دیگری می دهد و از طرف دیگر مربی (پدر) نیز پیام متفاوتی می دهد و این کودک دچار تعارض می شود و وقتی رقابت ناسالم در مدرسه را مشاهده می کند و باعث می شود که کودک به سمتی حرکت کند که مناسب نیست و گاهی نیز اقدام به خشونت و پرخاشگری می کند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی تاکید کرد: بهتر است در مدارس به جای آموزش مسائل واهی و بیهوده، تعامل و گفت و گو با یکدیگر را آموزش دهند و تا برای احقاق حق خود از گفت وگو و منطق استفاده کند بدون عصبانی شدن با قاطعیت خواسته خود را عنوان کند.
وی با اشاره به این که علاوه بر عوامل درونی عوامل بیرونی نیز در بروز خشونت موثر هستند، عنوان کرد: عوامل بیرونی چون آلودگی هوا و کمبود اکسیژن در بروز خشونت موثر است. ترافیک سنگین شهری و رانندگی طولانی مدت نیز جزء عوامل استرس زا هستند. چرا که وقتی فرد مجبور است چهار تا پنج ساعت بدون این که حرکتی کند در فضای کوچک داخل ماشین رانندگی کند این خود موجب استرس در فرد می شود و شخص در مقابل کوچک ترین محرک واکنش نشان می دهد و پرخاش می کند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی ادامه داد: نوع تغذیه و مواد غیرارگانیکی که افراد استفاده می کنند، تماشای بیش از حد تلویزیون و استفاده مداوم از گوشی های تلفن همراه و حضور در فضای مجازی نیز استراس زا بوده و آستانه تحمل فرد را پایین می آورد و باعث می شود افراد بلافاصله از کوره در بروند و عصبانی شوند.
انزوای افراد در شهرهای بزرگ دلیل افزایش خشونت
طباطبایی یکی از دلایل افزایش نزاع و خشونت در شهرهای بزرگ را منزوی بودن افراد بیان کرد و گفت: در شهرهای بزرگ افراد منزوی می شوند و با کسی ارتباط برقرار نمی کنند و این عدم برقراری ارتباط خود به عنوان عامل تنش زا و استرس زا است که منجر به خشونت در بین افراد می شود و مشاهده می کنیم که افراد سر کوچک ترین مسائل همچون جای پارک ماشین با هم درگیر می شوند.
وی به خبرنگار ایرنا گفت: خشونت تنها به خشونت بدنی محدود نمی شود و ما انواع خشونت همچون خشونت نرم، خشونت رفتاری که خشونت فیزیکی ساده ترین نوع آن است، خشونت جنسی که در محیط های شغلی و کاری در سراسر دنیا پاگرفته است و فشار اجتماعی و نزاع های غیرعرفی که اینها مشهود هم نیستند را شاهد هستیم که لازم است وکلا در این زمینه بیشتر فعالیت کنند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی اولین راهکار برخورد با خشونت را آموزش عنوان کرد و گفت: آموزش باید از سنین کودکی و در خانواده انجام شود و والدین در برخورد با کودکان در مقابل داد و فریاد فرزندان خود بلافاصله خواسته او را برآورده نکنند بلکه باید به او یاد بدهند که با گفت و گو و آرامش خواسته خود را بیان کند و اگر به جا و درست بود آنها را برآورده کنند.
طباطبایی ادامه داد: در بررسی ها شاهد هستیم که آستانه تحمل برخی افراد مثل ورزشکاران بالاست زیرا در برخی رشته های ورزشی آنها آموزش می بینند و یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند و آستانه تحمل آنها بالا می رود.
وی درباره راه حل دیگر برخورد با خشونت تاکید کرد: افراد باید در موقعیت های مختلف قرار بگیرند و بتوانند با افراد مختلف تعامل داشته باشند و یاد بگیرند که چگونه با این افراد ارتباط برقرار کنند.
خشم یکی از مهم ترین هیجانهای انسانی که کارکرد حیاتی دارد
سارا گلستانی مشاور خانواده نیز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا با بیان این که خشونت، خشم و پرخاشگری سه واژه رایجی هستند که در زمینه مشترک به کار برده می شوند، درباره تعریف خشونت، گفت: خشونت و پرخاشگری در یک رده و مفهوم هستند و در واقع خشم هایی است که فرد در جای خود تخلیه نکرده است و بعد در یک موقعیت غیرواقعی و نامتناسب با شرایط ابراز می کند. مثلا شخصی بارها به حریم خصوصی شما تعرض می کند و شما به جای آن که به او اعتراض کنید در مقابل به فرد دیگری که در تاکسی کنار شما نشسته اعتراض و پرخاش می کنید که چرا باعث آزار شما شده است.
وی درباره عوامل موثر در ایجاد خشونت اظهارکرد: وقتی فرد خشم های طبیعی و روزمره خود را در موقعیت های هر کدام از آنها بروز ندهد و این هیجان ها بر روی هم انباشته شوند تبدیل به خشونت و رفتار پرخاشگرانه می شوند که دلیل آن ریشه در ویژگی های تربیتی و فرهنگی هر شخص دارد.
این روانشناس تصریح کرد: در جامعه و فرهنگ ما خشم پدیده پذیرفته شده ای نیست در حالی که یکی از مهم ترین هیجان های انسانی که کارکرد حیاتی دارد خشم است که اگر در موقعیت خود بروز کند به سلامت روانی شخص کمک می کند اما متاسفانه در آموزه های ما بر سرکوب خشم توصیه می شود و این خشونت ها تبدیل به رفتار خشونت آمیزی می شود که ما هر روز در اطراف خود آن را مشاهده می کنیم.
وی ادامه داد:برخی از علائم رفتاری نشانگر این خشم های سرکوب شده بی محلی ها، قهرها، بی تفاوتی ها و بی حسی های هیجانی است که افراد نسبت به یکدیگر دارند و نشان از تل انبار خشم های سرکوب شده ای است که فرد راهی غیر از این موارد برای بروز آن پیدا نکرده است.
خشونت در جوامع در حال گذار اجتناب ناپذیر است
این روانشناس با اشاره به آستانه تحمل پایین مردم، بیان کرد: در جامعه ای که ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم از یک سو مسائل، مشکلات و صورت مساله های حل نشده ای وجود دارند که باعث شده افراد در زندگی خود با استرس های زیادی مواجه باشند و از سوی دیگر جامعه در حال عبور از وضعیت سنتی به وضعیت نسبتا مدرن است که در این شرایط ،استرس و اضطراب افراد بالاست و خود دلیلی بر کاهش آستانه تحمل مردم است.
وی تاکید کرد: در جامعه در حال گذار از سنتی به مدرن افراد با حق و حقوق خود در روابط خود با دیگران و در جامعه بیشتر آشنا می شوند و وقتی شاهد پایمال شدن این حق و حقوق می شوند ، اقدام به رفتار پرخاشگرانه می کنند و به عبارت ساده تر می توان گفت که پایمال شدن حقوق افراد دلیلی بر رفتار پرخاشگرانه آنها است.
گلستانی توضیح داد: سطح استرس و اضطراب در جوامع مدرن و شهرها بالاست و باعث می شود که تحمل افراد پایین بیاید چرا که بدن انسان در شرایط اضطراب و استرس در وضعیت آماده باش و دفاعی قرار می گیرد در این حالت دیگر صحبت هایی که خارج از ذهن او می گذرد را نمی شنود و صبر و تحمل شنیدن و دیدن افراد پیرامون خود را ندارد و در فضای ذهنی خود با دیگران برخورد کرده و مطابق پیش داوری خود با آنها رفتار می کند.
وی با اشاره به این که یکی دیگر از عوامل موثر بر خشونت در جوامع افسردگی است، افزود: طبق آمار وزارت بهداشت از هر سه الی چهار نفر، یک نفر افسرده است که بالاتر از آمار جهانی است . در چنین شرایطی وقتی شخص از صبح که از خواب برمی خیزد تا شب که دوباره به منزل خود برمی گردد در کم معاشرت ترین حالت یا خود او دچار خشم و خشونت است یا حداقل با پنج الی 10 نفر دیگر در تعامل است که خشونت را از آنها دریافت می کند و این تعاملات ناسالم هستند.
گلستانی ادامه داد: در این شرایط تعادل روانی محیط به هم می ریزد و نمی توان انتظار پیشبرد کاری را داشت و در این شرایط کارکرد افراد کاهش یافته و افسردگی به صورت تصاعدی افزایش می یابد.
دولت نقش مهمی در بهبود سلامت روان افراد جامعه دارد
این روانشناس درباره راهکارهای کاهش خشونت در جامعه به خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: مسئولین باید به فکر باشند چرا که بهبود سلامت روان و حل این مساله نیاز به بسیج عمومی دارد.
وی پیشنهاد داد: در این زمینه می توان از فرهنگسراها و سراهای عمومی استفاده کرد و دانشجویان روانپزشک و روانشناس که علاقه مند به کسب تجربه هستند به عنوان کارآموز در زمینه بررسی سلامت روان افراد جامعه به کار گرفت و سپس نتایج را به پزشکان متخصص ارجاع داد.
این روانشناس ادامه داد: مساله سلامت روان مساله مهمی است که دولت باید هزینه های آن را پرداخت کند چرا که افراد ممکن است متوجه ضرورت موضوع نشوند در حالی که باید این مساله در اولویت قرار گیرد و حتی داروها و خدمات مورد نیاز بصورت رایگان یا با تخفیف در اختیار افراد قرار گیرد تا هر چه سریع تر این حال بد افراد بهبود یابد و جامعه به وضعیت امن روانی برسد.
خشونت از جلوه های مذموم رفتار بشری است
حسین عبدالهی استاد دانشگاه هم در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا با بیان این که خشونت از جلوه های مذموم رفتار بشری است، گفت: خشونت با استفاده از ابزار قدرت و زور و با هدف آسیب رساندن انجام می شود و دامنه ای از بدرفتاری کلامی تا برخورد فیزیکی را دربرمی گیرد و فرد خشونت دیده در وضعیتی برخلاف میل شخصی خود قرار می گیرد.
به گفته وی، خشونت را می توان در سه رویکرد زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی بررسی کرد.
این استاد دانشگاه افزود: رویکرد زیست شناختی معتقد است انسان به سبب غرایزش ذاتا مستعد خشونت است البته با قبول این فرضیه این سوال پیش می آید که چرا همه انسان ها خشونت ورز نیستند و یا درجات و شیوه خشونت ورزی در افراد متفاوت است؟
عبداللهی ادامه داد: رویکرد روانشناختی خشونت ناشی از رشد ناقص شخصیت فرد است و رویکرد جامعه شناختی نیز منشا خشونت را در بیرون از فرد جستجو کرده و به ساختارهای اجتماعی معطوف می کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی منشا خشونت را در جامعه و ساختارهای اجتماعی جستجو می کنیم باید ریشه های بروز آن را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیابیم.
وی درباره علل فرهنگی بروز خشونت گفت: از بعد فرهنگی خانواده، سازمان های آموزشی همچون مهدکودک، کودکستان تا دانشگاه، رسانه ها به ویژه در زمان رشد فناوری رسانه ای و شتاب گیری فرآیند جهانی شدن در دوره معاصر کار و اشتغال و سازمان مدنی را در بر می گیرد .
به گفته عبداللهی، در بعد اقتصادی و اجتماعی فقر، بیکاری، محرومیت و طرد اجتماعی، بی عدالتی، حاشیه نشینی و شکاف اجتماعی و در بعد سیاسی اصل استقلال و آزادی انسان ها مطرح است و تجربه نشان داده استبداد سیاسی در درازمدت خشونت زاست مجموع این عوامل منشا خشونت هستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به این که انسان موجودی اجتماعی است، گفت: جوامع هر چه پیچیده تر و ناهمگون تر می شوند در نتیجه نیازها و مطالبات آنها نیز ناسازگار می شود این امر منجر به نابرابری در عرصه های گوناگون می شود که این نابرابری ها باید تعدیل شود و به گروه های اجتماعی در معرض آسیب توجه بیشتری کرد.
ایران دارای پشتوانه های عظیمی از الگوهای خشونت پرهیز است
عبداللهی با بیان این مطلب که ایران دارای پشتوانه های عظیمی از الگوهای خشونت پرهیز است که ضروری است در روند جامعه پذیری به آنها توجه شود، افزود: مردم به فرهنگ سازی نیاز دارند و دولت می تواند با کمک نهادهای مدنی استراتژی فرهنگی مناسب در مقابله با اندیشه های خشونت زا را، به ویژه با ایجاد فضا برای گفت و گو، سامان دهد. ضروری است دولت و نهادهای مردمی استراتژی فرهنگی مناسب را اتخاذ و آن را عملیاتی سازند.
وی تاکید کرد: فرهنگ دینی ما انباشته از ذخایر قابل اعتنای عدالت جویی، نوعدوستی و مداراست و آموزه های دینی دارای ظرفیت های گسترده خصلت های عدالت، عطوفت و مهرورزی است و باید سلوک رفتاری اصحاب و بزرگان دین در بطن روابط اجتماعی و تساهل و همدلی موجود در آرای عالمان دین برجسته شود.
عبدالهی تصریح کرد: مساجد، تریبون های نماز جماعات و جمعه که رابطه مستمر و گسترده با انبوه مومنان دارند در این رابطه می توانند نقش بی بدیلی ایفا کنند. در اینجا نقش رسانه های جمعی سنگین و رسالت عالمان دین برجسته می شود.
در پایان باید گفت، خشونت و گسترش آن امروزه معضلی خطرناک برای جامعه است که هر روز بر دامنه آن افزوده می شود و نمودهای آن را می توان بین قشرها و طبقه های مختلف جامعه دید. حال با این شرایط اگر ما برنامه ای برای کنترل این روند نداشته باشیم ممکن است در آینده جامعه با معضلات بیشتری در این زمینه درگیر شود.
در این زمینه، نقش گروه های مرجع، همچنین رسانه ها و نهادهای آموزشی به عنوان کنشگران و ابزارهای زدودن فرهنگ اجتماع از خشونت اهمیتی فراوان دارد که باید مورد توجه بیشتر مسوولان قرار گیرد.