فریب شماره 1:
من پیاده روی می کنم، ولی وزنم پایین نمی آید
دوست عزیز! پیاده روی که نه با قصد پیاده روی بلکه برای خرید، تفریح و… انجام شود، هیچ فایده خاصی برای کاهش وزن شما نخواهد داشت. پیاده روی اگر قرار باشد اثر لاغرکننده ای روی بدن شما بگذارد، باید شدت و زمان و سرعت متناسبی داشته باشد. اگر فکر می کنید با عرق کردن یعنی به شدت مناسب ورزش برای چربی سوزی رسیده اید، صددرصد دچار سوءتفاهم شده اید.
عرق کردن ربطی به چربی سوزی ندارد و شما با تعریق، آب بدن تان را از دست خواهید داد. در ضمن بدن ما هوشمند است؛ کم کم به این حجم از ورزش که در حال حاضر داریم عادت می کند و حاضر به کوتاه آمدن نیست. به همین خاطر باید برنامه ورزشی شما جوری تنظیم شده باشد که به اصطلاح بدن را هر چند وقت یک بار غافلگیر کند.
فریب شماره 2:
من رژیم دارم، ولی وزنم ثابت شده و اصلا پایین نمی آید!
ثابت ماندن وزن در طول رژیم های لاغری فاجعه نیست، بلکه اتفاقی است که معمولا برای همه افراد پیش می آید و به نوعی می توان آن را مرحله ای طبیعی از فرایند رژیم دانست. علت ثابت شدن وزن این است که بدن به مرور به حجم کالری دریافتی روزانه عادت می کند و به مرور که وزن کاهش پیدا می کند، به کاری کمتری نیاز دارد؛ بنابراین اگر تحت نظر یک مشاور تغذیه باشید، به موقع رژیم تان تغییر کرده و با شرایط جدید شما انطباق پیدا می کند.
فریب شماره 3:
من که این همه کم غذا می خورم، پس چرا چاق مانده ام؟
احتمالا حالا دارید با خودتان فکر می کنید که چگونه غذای مصرفی تان را کمتر کنید تا وزن تان دوباره پایین بیاید؟ بهتر است قبل از هر اقدام اشتباهی، این نکته را به خاطر بیاورید که کمتر غذا خوردن به خودی خود یکی از عوامل پایین آمدن متابولیسم پایه بدن است. این یعنی شما هر روز کم و کمتر غذا می خورید، ولی وزن تان یا سر جای خودش می ماند یا پایین نمی آید. مهم هم نیست چه قدر غذای تان را کم کنید، چند روز روزه بگیرید یا خودتان را به آب ببندید!
فریب شماره 4:
من که کار خانه می کنم، پس چرا لاغر نمی شوم؟!
کار خانه یک روند فرسایشی و اصطکاکی است. این که شما صبح تا شب ظرف می شویید، لباس پهن می کنید، غذا می پزید، اتو می زنید، جارو می کشید، آشپزی می کیند و هزار جور کار ریز و درشت دیگر، ربط خاصی به وزن تان پیدا نمی کند.
ورزش یعنی فعالیتی که قلب را به تپش بیندازد و ضربان را به درجه ای برساند که برای چربی سوزی لازم است. در 99 درصد موارد کار خانه ما را وارد چنین مرحله ای نمی کند، پس در عمل کاهش وزن با کار خانه ممکن نیست، حتی اگر ما خانه دارترین عضو خانواه هم باشیم!
فریب شماره 5:
آب می خورم هم چاق می شوم
اول باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم که اصلا منظورمان از آب خوردن چیست. گاهی اوقات ما خرده خوری یا ذره خوری های مان را اصلا به حساب نمی آوریم یا حتی اصلا متوجه شان نمی شویم؛ برای مثال داریم غذا درست می کنیم، شش، هفت خلال سیب زمینی را می چشیم که ببینیم خوب سرخ شده یا نه. می خواهیم یک شام جدید برای همسرمان بپزیم و بیست بار آن را می چشیم که همه چیزش جور باشد.
می گوییم غذا نمی خوریم، ولی وقتی کنار همسر، دوست، یا بچه های مان نشسته ایم و فیلم می بینیم به بشقاب غذای او ناخنک می زنیم، سر یخچال می رویم و درحالی که دنبال کاهو می گردیم که سالاد درست کنیم، یک کتلت از ظهر مانده هم دهان مان می گذاریم یا شاید خیلی عادی به قند معتادیم و بدون اینکه متوجه شویم با هر فنجان چای، 3-2 حبه قند می خوریم و… هیچ کدام از این رفتارهای کوچک ممکن است در ذهن مان نماند، ولی این که ما آدم های فراموش کاری هستیم معنی اش این نیست که بدن مان هم از این کالری های اضافه استقبال نمی کند.
فریب شماره 6:
چرا فلانی که این همه می خورد، لاغر مانده و من با این رژیم کم کالری چاق مانده ام؟!
مقایسه کردن بدترین خیانتی است که شما در روند کاهش وزن نسبت به خودتان می کنید. متابولیسم آدم های مختلف با یکدیگر متفاوت است. رژیم غذایی و سبک زندگی شان هم همین طور. فلانی که این همه می خورد شاید از شما پرتحرک تر بوده یا ذره خوری های شما را ندارد یا خیلی ساده، غذاهایش را جوری انتخاب می کند که حجم بیشتر و کالری کمتری داشته باشند. مثلا 3 لیوان ذرت بوداده 80 کالری انرژی دارد و یک کف دست بدون انگشت نان سنگک هم 80 تا. شما می بینید که فلانی 3 لیوان ذرت خورده ولی شما فقط دو تا کف دست ناقابل نان. حالا کی ممکن است کالری بیشتری گرفته باشد؟ قطعا شما!